حضور
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: فضای عام
] حضور، وجود، بودن
فراگیری، اشباع، نفوذ، پُر بودن، سرشاری 54 ◄ پُر
فراهم بودن، دسترسی، قابلیت دستیابی، نقدبودن
خدمت
سکنا، اقامت، استقرار، سکونت، اشغال، تصرف، قبضه، مالکیت، [◄اخذ 786]، توقف
ذات خداوندی
انتشار، شیوع، تداول، رواج، متعارف بودن، کاربرد، استعمال، استفاده، عمومیت، عادت
شاهد، گواه، تماشاگر، بیننده، حضار، اطرافیان
امام زمان (عج)
استحضار، حاضرکردن، بهحضور آوردن ◄ پذیرش
محضر ◄ مجاورت، جلو، منزل