حفظ
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اختیار آتی
ظ، جلوگیری ازفساد، نگهداری، نگاهداری، دوام، پایندگی، ثبات
خشکاندن، تاکسیدرمی، مومیایی کردن، خشک کردن، قوطی کردن، کنسرو کردن
تعمیرونگهداری، حفظ اموال ◄ نگهداری
پسانداز، ذخیره، انبارداری
حراست، محافظت، پشتیبانی، حمایت
صیانت، تیمارداری، تیمار، سرپرستی، امان، حفاظت، نجات