حقیر
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: احساسات فردی
، دونپایه، ذلیل، فرومایه، بیاعتبار، هیچ، ناچیز، بیسکه، بیقدر
سفله، پست، ناکس، سقط، رذل، دنی، شرور، قانونشکن، خبیث، نامرد
شرمنده، خجالتی، سرافکنده، تسلیمشده، بیغرض
بیاهمیت، عامی
خوار، مظلوم
محقّر، نُقلی، ریزهمیزه، کوچک
شخص یا چیز حقیر: بنده، بندهزاده، بندهمنزل، کلبۀ درویشی
الاحقر، غلام، خاکسار، غلام حلقهبهگوش، غلام خانهزاد