دربر گرفتن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: کمیت
م] دربر گرفتن، {گردهمآوردن اجزا و تشکیل کل یا ارگانیسم}
تشکیل، ساخت، تأسیس، پایهگذاری، پایهریزی، بنیانگذاری، مشارکت، سازماندهی، ساختاریافتگی
ترکیب، سنتز، آمیختگی
مونتاژ، گردآوری
تشکیل تیم، یارکشی
ارکستراسیون، تنظیم، موسیقی
بافت، ماهیت
دربرداشتن، شمول
کل ترکیبی، قطعۀ موسیقی، اجتماع، گروه
ارگانیسم، کل، ساختمان، ساختار