ترجمه مقاله

دور (فراتر)

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: بُعد ] دور (فراتر)، فاصله‌دار، بعید راه دور، ازراه دور، دوربرد محیطی، پایانی، نهایی دورتر، آنسوتر، فراتر، عقب دورترین، منتهاالیه، اقصا (اقصی) خارج ازدید، ناپدید، نامرئی، ناپیدا طولانی بَری، مبری، منزه، پاک
ترجمه مقاله