ترجمه مقاله

دیر

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: زمان ] دیر، گذشته، کار ازکارگذشته به‌تأخیرافتاده، معوق، معلق، بلاتکلیف، پادرهوا، مسکوت، متوقف، متوقف‌شده بدموقع، بی‌گاه، نابه‌هنگام دیرآینده، کند، سست، کندرو، بطئی، باطمأنینه، آهسته محتاط غیر فعال، بی‌حرکت، بیکار به‌تعویق اندازنده، عقب‌مانده، عقب‌افتاده، لش، شل و ول، تنبل معطل، صبور
ترجمه مقاله