ردّ
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اختیار فردی؛ عام
{عدم انتخاب یک یا همۀ شقوق}، حذف، عدم پذیرش، عدم قبول، پشتپا، تخطئه، تقبیح، انکار
گزینش، بررسی صلاحیت، ردّ~
ناخوشنودی، ناخرسندی، عدم رضایت، مذمت، عدم تصویب، عدم تأیید، واخواهی، نارضایتی
منع، دفع، جلوگیری، امتناع
فسخ، باطلسازی، اقالت (اقاله)، فک، الغا، لغو، ابطال، جِر
سلب مسئولیت
انتقاد
جِر، تغییر عقیده
بیاعتنایی، کنار گذاشتن، عدم استفاده
مخالفت ◄ نظر مخالف
دستچین، پالایش، زدایش، ≠معافیت، محرومیت، استثنا ◄ بیرون گذاشتن
شکّ
ریزش، عزل
حذف، طرد
رد شدن توسط آرای عمومی، شکست انتخاباتی، انتخاب نشدن
چیز ردّشده: محصول غیرقابلفروش، ریجکت، کالای ناباب