رنج بردن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: احساسات فردی
، کشیدن، بردن، تحملکردن، آفتاب خوردن، آه ازدل برآوردن، آه کشیدن، اظهار ناراحتی (درد ...) کردن، اضطراب داشتن، باک داشتن، پژمردن، مردن، دچار سختی و رنج و عذاب شدن
احساس کردن، دردکردن
غمگینبودن، اندوه خوردن، غم خوردن، دلگرفته شدن، محزون شدن، غصه خوردن، دلش گرفتن
ساختن، صبور بودن ◄ آرام ماندن