زادوولد کردن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: علیت
ردن، ثمر دادن، محصولدادن، بهبار آوردن، بار آوردن، زیاد شدن، افزایش یافتن، تکثیر شدن، بچه کردن، بهوجودآوردن فرزند، تولید مثل کردن، بارور کردن، القاح کردن، خودرا بازآفرینی کردن
باردار شدن، آبستن شدن، شکم داشتن، نطفهگرفتن، هستی دادن، بارور شدن، بار داشتن، اجاق کسی روشن شدن، بچهاش شدن، بچه پسانداختن (راه انداختن)، بچه آوردن
آبستن بودن، حامله بودن
بچه انداختن، سقط کردن
جانوری ◄ بار آوردن