ترجمه مقاله

زحمتکش

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه رنجبر، کارگر، فعال، کوشا، پُرکار، سخت‌کوش، باهمت، فعال، پرتلاش، کارآمد، کاری دارای فعالیت، مشغول، ساعی، سمج، شاغل، مجاهد، مبارز
ترجمه مقاله