زود
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: زمان
زود، سرموقع، اول وقت، صبح
سحرخیز
پیشتاز، پیشاهنگ، مقدم، اولین، نخستین، مقدماتی
زودرس، پیشرس
تند، شتابنده، بلافاصله، بلادرنگ
آنی، کوتاه [زمان]
جَلد، چابک، سریع
شتابزده، شتابان، عجول
زودگذر، فانی
بدوی، بومی
مستعجل
زودتر، تندتر، سریعتر، اسرع