شامل بودن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نظم
ن، دربر داشتن، دارابودن، حاوی بودن، متضمن بودن، پوشش دادن، پوشاندن
درخود جا دادن
ایجاب کردن
دارای عضوی (ویژگی، صفتی، ...) بودن
ناظر بهچیزی بودن، تعمیم یافتن، تعمیم دادن(کردن)
شامل شدن، دربر گرفتن، مصداقداشتن، لحاظ کردن