عادل بودن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اخلاقیات
داد گستردن، انصافداشتن، منصفانه عمل کردن، باانصاف بودن، بهیک چشم نگاه کردن، بهنظر مساوات دیدن، صادق بودن، جانب حق را گرفتن، حق را بهحقدار دادن، درست قضاوت کردن، تشخیصدادن، رفرمیست بودن، اصلاح کردن، تلافی کردن