عدم تمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود م] عدم تمیز، عدم تشخیص فقدان انتخاب فقدان تجربه، بیتجربگی، مهارت تمیزناپذیری، بیقاعدگی، درهمبرهمی، آمیختگی، اختلاط، هرجومرج