عدم
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: وجود
نیستی، نبود، نابودی، فنا، پوچی، بیهودگی، بطلان، بیجوهری
هیچ، پوچ، عبث، صفر
هیچوقت، هرگز
پوکی، خلاء
غیبت، غیاب
فقدان، عدم شمول ◄بیرون گذاشتن
چیز بیجوهر، بیمقدار، ناچیز، شیء بیجوهر
هیچ احدی، هیچکس
غیر واقعیت، افسانه
زمستان
نیهیلیسم، هیچگرایی، پوچگرایی، پوچپنداری، نومیدی