ترجمه مقاله

غیرماهر

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه ه [کارگر]، نامجرب، بی‌تجربه، تازه‌کار، آماتور، مبتدی، صفرکیلومتر، ابجدخوان، خام، بی‌گناه
ترجمه مقاله