فراتر رفتن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: حرکت
راتر رفتن، پا ازگلیم خود بیرونگذاشتن، پریدن، اضافه ماندن، شورشرا درآوردن، پررویی کردن
پا ازحدِخود بیرون بردن، پا ازگلیم دراز کردن، پا ازدایره بیروننهادن
تجاوز کردن، تعدی کردن، زیادهرویکردن، غصب کردن، حق نداشتن
انجامدادن، موفق شدن، بهکمال رسیدن
قوی بودن
کامل شدن، افزون بودن، وافر بودن
بیش ازنیاز بودن، باقیماندن
زیادی آوردن، پُر کردن (تکمیلکردن)
تفوق داشتن، برتر بودن، بزرگ بودن، افزایش یافتن، میوه دادن