فرد انگیزنده
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اختیار فردی؛ عام
گیزنده، رابط، مشوق، رایزن، مشاور
گروه فشار، لابی، بانفوذ
خطیب، سخنران، وکیل مدافع
مبلّغ، تبلیغاتچی، پروپاگاندیست، مروّج، مسئول روابط عمومی
رواجدهنده
فریبکار
جادوگر، اغواکننده، ساحره، مفسد، شیطان
الهۀ شعر و موسیقی (موز،کالیوپ، کلیو)، الهام دهنده
استراتژیست، برنامهریز
پیشنهاددهنده، ارائه کننده، سوفلور
سردسته، مدیر
معاون (شریک) جرم
هيپنوتيسم کننده