ترجمه مقاله

فروکردن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: حرکت کردن، فروبردن، داخل کردن، وارد کردن، جای دادن، چکش زدن، میخ کوبیدن، کوبیدن درمایع فروبردن، درآب گذاشتن، زیر آب کردن، غوطه دادن، غوطه‌ورساختن، غرق کردن عبور دادن، گذراندن، سوراخ کردن، کارگذاشتن▼ آجیدن تزریق کردن، آبله کوبیدن چپاندن القا کردن، تلقین کردن، درمغز (ذهن) کسیفروکردن، تزریق کردن فکر و عقیده، درگوش کسی خواندن، بدآموزی کردن، اطلاع دادن
ترجمه مقاله