فریبکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ریبکار، اغواگر، رند، دغل، دغلباز، دروغگو▼ رفیق نیمۀ راه، عضوحزب باد، نامرد توطئهگر ◄ توطئه متقلب▼، مقلد مردمرنگکن، مردمفریب آکتور [صورت صفتی:] ناقلا، زیرک