فنون کُشتی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی)
ون کُشتی
فن، داو، کار، بند، مایه، بدل
سرشاخ، بارانداز، فتیله پیچ، کُنده، پل، سرانداز، زیر گرفتن، درو، بزکش، سگبند، مخالف، قوچبند، بدل
آفتابمهتاب، آرنج، اژدربند، اشکلگربه، افلاک، بُزکِش، برات، پشتکاسه، پلشکن، پلنگشکن، مسگری، مقراضک، یزدانی