فکر نکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام فکر نکردن، دقت نکردن، نادیدهگذشتن، غفلت کردن بیتوجه بودن، ندانستن احساسی عمل کردن، ازرویغریزه حس کردن ◄ دریافتن سوءقضاوت کردن، تشخیص اشتباه دادن