قانونی کردن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اخلاقیات
نونی کردن، بهطور رسمی شناختن، بهرسمیت شناختن، تصویب کردن، صحه گذاشتن، توشیح کردن، حکم صادر کردن
قانون وضع کردن، قانونگذاری کردن، نهادن، مقرر کردن، قرار دادن، بستن، تعیین کردن، مقرر کردن، وضع کردن
ازمجلس گذشتن، بهتصویب رسیدن