ترجمه مقاله

لغو کردن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: ارادۀ اجتماعی عام کردن، کنسل کردن، به‌همزدن، منسوخ کردن، باطل کردن، خط زدن، زدن، محو کردن ساقط کردن، برانداختن، از اعتبار انداختن، بی‌اعتبارکردن، پس گرفتن فسخ کردن، کنار گذاشتن منحل کردن، تعطیل کردن، بستن زایل کردن پس دادن، ترک استفاده کردن جِر زدن
ترجمه مقاله