متداوم
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نظم
، مسلسل، بیوقفه، مداوم، پیوسته، دائم، گردشی، مستمر، بیانقطاع، بدون وقفه، بیامان
دنبالهدار، ادامهدار، پشتدار، سریال، مکرر
پیاپی، پیدرپی، یکبند، یکریز، پشتسرهم، متوالی
بههم بسته
همیشگی، دائمی، ابدی، دورهای، مدام
مداوم [درحرکت و عمل]