مستوفی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: ارادۀ اجتماعی عام
نی، دیوانسالار، بوروکرات، وزیر، پایور، صاحب منصب، مسئول دولتی، مسئول، کارمند دولت، کارمند
کارگر
مقامات، بالاتریها، دستاندرکاران، دولتمردان
وزیر، نخست وزیر، صدراعظم، هیئت مدیره
فراش
کارشناس، معاون اداره، رئیساداره، مدیرکل