ترجمه مقاله

مشغولبودن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه پُرکار بودن، عجلهکردن، دویدن، به‌سختی گرفتار کاربودن، فرصت کافی نداشتن، وقت ِ سر خاراندن نداشتن (نیافتن)، وقت کسی تنگ (گرفته)بودن، بدوبدو کردن، مثل خر کار کردن وقت تلف کردن
ترجمه مقاله