ترجمه مقاله

مشهور

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: احساسات فردی امدار، نامی، نام‌آور، نام‌آشنا، اسمی، نام‌آشنا، نامجو [ی]، بلند‌آوازه، پرآوازه، تاریخی، برجسته، سرشناس، شناخته‌شده، محبوب، زبانزد، فراروی انگشت‌نما، بدنام دانشمند، دانا بارز، مشخص، قابل توجه عمده، مهم گاو پیشانی سفید
ترجمه مقاله