ترجمه مقاله

منبسط

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: بُعد نبسط، متورم، پُرباد، انبساط‌یافته، توسعه‌یافته، بازشده بسط‌یابنده، درحال انباشت، افزاینده بسیط، باز، پهناور، گسترده، وسیع ضخیم، کلفت، عریض رشدیافته، بالغ، شکفته، شکوفا، رسیده بزرگ‌شده، برآمده، بادکرده، درشت محدب پرآبله، تاول‌زده، پرورده، پُف‌آلود، پُفی، محدب
ترجمه مقاله