ترجمه مقاله

منصرف‌کننده

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار فردی؛ عام نصرف‌کننده، بازدارنده، دلسردکننده، اخطارآمیز، اعتراض‌آمیز، انتقادی رام‌کننده، سرکوبگر مانع، معترض بدگمان، شکاک مقاومت کننده، مقاوم بیزار، بی‌میل ممنوع، باطل، مذموم، نکوهیده، مکروه ميخکوب کننده، ترسناک نومیدکننده، دلتنگ‌کننده مغایر
ترجمه مقاله