موفق نشدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل وفق نشدن، عاجز شدن، ردّ شدن، ازآخر اوّل بودن (شدن)، افتادن، بهنتیجهنرسیدن بد آوردن، گاف کردن نقش برآب زدن، کار بیهوده کردن، وقت تلفکردن، غرق شدن، دلسرد / مایوسشدن سقط کردن، بچه انداختن نرسیدن، کم آوردن