نادان
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نتیجۀ استدلال
ن، فردِ نادان، بیسواد، عامی، بیشعور، دلقک، خر، نفهم، نافهم
ناآگاه، غافل، بیمعرفت، بیدانش، بیبصیرت، پَرت، جاهل
بیاطلاع، بیخبر، ازدنیابیخبر، ناوارد، ناآشنا، ندانمکار
تازهکار، مبتدی، ناآزموده، نوپیشه، نوآموز
[صورتصفتی:] نادان، بیخرد