نظم
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نظم
نظم، سامان، ترتیب▼، آراستگی، تنظیم
هماهنگی
سیستم، متدولوژی، قانون، روال مشخص، ضابطه، نسق، قاعده
همگنی، عادت
انضباط، اطاعت
سلسله مراتب، هرم، درجهبندی، درجه، قطار، آرایه، ردیف
روال، منوال، مسیر عادی، تداوم و استمرار
ساماندهی، آرایش، تنظیم
نظام، سیستم، هیئت، رژیم، بدن، ارگانیسم، سازمان
قانون، نظم و ترتیب، نسق، آرامش، عافیت، امنیت، ایمنی
آسودگی، قرار، پایداری، سکوت، سکون، آرامش
انتظام