ترجمه مقاله

نیروبخش

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه ] نیروبخش، مفرح، خستگی‌بَر آبدار، خنک، سرد تقویتی، تندوتیز .محرّک تسکین‌دهنده احیاکننده، زندگی‌بخش، جانبخش، فرح‌بخش، بازسازی‌کننده آسوده (در حالاستراحت)
ترجمه مقاله