ترجمه مقاله

هماهنگ

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) هماهنگ، موافق، جور، همسان همفکر، صمیمی، همدل، یکدل، صدیق، یکرنگ، یگانه، اُخت، متفق، متفق‌الرأی، متفق‌القول، موافق متناسب، سازگار هارمونیک، همساز مأنوس
ترجمه مقاله