همگن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: رابطه
کپارچه، یکدست، یکتکه، هموژن، هموژنیزه، متجانس، متحدالشکل، همجنس، همشکل، همانند، یکهوا
ازیک قماش، یکجنس، شبیه
مثل هم، منسجم، یکپارچه، ثابت، تغییرناپذیر
یکنواخت، قالبی، بیحالت
سروته یککرباس
استاندارد، نرمال، عادی
همساز، متقارن
صاف
مرادف، همسان
استانده