ترجمه مقاله

پیدا

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: مادۀ آلی درمعرض دید، پدید، پدیدار، معلوم، محسوس، مشهود، قابل مشاهده، قابل تشخیص، ملموس، بارز، هویدا، آشکار، ظاهر، ظاهری دروغی، تحریف‌شده، هجوآمیز، مستتر باز، سخت برملا، علنی، عیان، نمایان، فاش، آشکارا
ترجمه مقاله