کوچکی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: کمیت
کوچکی، صغر، خُردی، ریزی، ناچیزی
کوتاهی
لاغری، باریکی
کَمی، قلت، عدم کفایت
بیقدری، عدم اهمیت، کمتری، کهتری، بیبنیادی، بیجوهری
کوچک شدن، تنگی، انقباض، کم شدن، نقصان، کاهش
صفر
ناپیدایی
صغر، کهی، بچگی
زمان کم، زودگذری، ندرت
محدودیت، محدودیت