ترجمه مقاله

یاور

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) یاور، مددکار، یاری رسان، کمکی خیرخواه مفید، همه‌کاره، همه‌فن‌حریف، آچار فرانسه، دم دست، خدمتگزار پشتیبان، امدادی، امدادگر، کمک‌کننده، کمک‌کار، مددکار، یارویاور، یاری‌دهنده، فریادرسی، دادرسی بانفوذ، پارتی، آشنا، بندِ پ بازو، پشت، عصاکش، دستگیر، مدد، یاری‌کننده، معاضد پشت‌وپناه، حامی، طرفدار، هوادار، پیرو مساعد ◄ سازگار ولی، حامی، دوست، رفیق ناصر، ظهیر، عضد، عون
ترجمه مقاله