ترجمه مقاله

اشوم

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
شوارتس (1382) « اشوم » را در جنوب پارس باقیمانده زموم می داند. [2] واژه « زموم » جمع زومه می باشد که جغرافی نویسان به شکل «زُم » یا به صورت « رَم » به کاربرده اند. در نظام سنتی عشایر کوچنده ایران برای استفاده بهینه از مراتع سردسیری و گرمسیری دو تا ده سیاه چادر را در جایگاه معینی در پهنه مرتع در نزدیک هم بر پا می نمایند که هر یک سرپناه یک خانوار کوچنده می باشد. در کردستان و مناطق کرد نشین به جمع این سیاه چادرها ، که هریک واحد مستقلی محسوب می گردند ، « زومه » گفته می شود. تا کنون نیز این واژه در میان عشایر کوچنده کرد به جای مانده و کاربرد دارد. لرهای ملکشاهی ایلام این واحد گروهی و تجمعی را « کُرنَگ » می گویند. لرهای بختیاری ،کهگیلویه و ممسنی ، این واحد زیست و زندگی را « مال » و ترکان قشقایی « بیله » می نامند. شاهسون های آذربایجان نیز به این واحد گروهی مستقل « اُبه » می گویند. [3] به دلیل اینکه عرب ها در ورود به ایران برای نخستین بار با واژه « زومه » آشنا شدند ، در هر مکانی که تعدای سیاه چادر عشایر در نزدیک هم مشاهده می نمودند آن را « زومه » می نامیدند. [4]

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله