تازه, به تازگی, اخیرا ً,
این واژه معمولا به همراه کلمه تازه به کار میرود (جخ تازه) که همان معنا را میدهد
مثال:جخ تازه علی رو هم رسوندم.
معنی:تازه علی را هم رساندم.
0
ناشناس:
(قدیمی، تا دهۀ 1340؛ محاورۀ کوچه-بازاری تهران، اصفهان، کاشان و...) «فرض کنیم که!». و معمولاً برای بازدارندگی و نفی و ابراز شک و بدگمانی در مورد یک کنش و اراده و تصمیم به کار می رفت؛ مثال: «جخ تو تونستی ازین کار پولدار شی!»، «جخ ما این کارو انجام دادیم!»، «جخ یارو گول تو رو خورد!»، «جخ من این پولو بخشیدم!».
0
ناشناس:
با وجود این-با این حال-تازه
0
ناشناس:
جَخ؛ اکنون. مثال: «جخ از مادر نزادم من» (شاملو).
برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نامتان در سایت منتشر خواهد شد.