25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
خنگ
واژهنامه آزاد
0
ناشناس:
(شیرازی) خُنگ؛ صفتی برای قالی که پرزهای آن ساییده شده باشد.
0
ناشناس:
بیغوله - شهری که بر اثر یک حادثه طبیعی تخریب شده باشد و شهری جدید در نزدیکی آن بنا نهند.
0
ناشناس:
(خِنگ) معمولاً با خرابی میآید، به معنی خرابکاری عمدی یا غیر عمدی
0
ناشناس:
(kheng) به معنی بهانه گیری و آرام نگرفتن کودک. مثال:بچه خنگ شده بود بردمش پارک. توجه: خنگ به این معنی هیچ ارتباط معنایی باواژه (کودن) ندارد.
برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نامتان در سایت منتشر خواهد شد.
ورود به حساب کاربری