ترجمه مقاله

شاهواژه

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
شاه کلمه، شاه لغت؛ واژه ای که بیش از واژگان دیگر به ذهن می آید یا بر زبان جاری می شود. واژه ای که بیش از واژگان دیگر در شعر یا دیوان شاعری مشخص (مثلاً خیام یا حافظ) می آید. واژه ای که در برهۀ خاصی از زمان نقل زبان است، مثل برجام و پسابرجام، در زمان ما (1395).

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله