ترجمه مقاله

مش

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
(روستای خلار، استان فارس) [فعل نهی، دوم شخص مفرد] مَشُ، مَشو؛ نرو! (گویش خلاری مرکب از بستکی و لاری و پهلوی است. این روستا در دو منزلی شمال غرب شیراز قرار دارد.)

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله