ترجمه مقاله

نضج

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
رسیدن و پختن نَضِجَ: نَضْجاً التمرُ أو اللحمُ:خرما رسیده شد و یا گوشت پخت و خوشمزه شد - نَضَجاً , ِ النّاقةُ بِوَلَدِهَا:یکسال گذشت و ماده شتر نزائید . نَضَّج: تَنْضِیجاً [ نضج ] تِ الناقةُ بِوَلَدِها:مرادف ( نَضِجَت ) است .:النُّضْج:اسم است از ( نَضِجَ التمرُ او اللَّحمُ ) بمعناى خرماى رسیده و یا گوشت پخته .:النَّضْج:مرادف ( النُّضْج ) است . نضج: بلوغ , کمال , سر رسید

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله