ترجمه مقاله

کچالو

واژه‌نامه آزاد

0
ناشناس:
کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کردند تا از نام «آلو» که نام میوه ایست و پیش از این در فارسی وجود داشته متمایز شود. البته در هند کچالو را پرتغالی ها در اوایل قرن هفدهم میلادی در سواحل غربی این کشور معرفی کردند. از همین روست که در بخش هایی از هند به کچالو «پتاتا/ پتاته» می گویند که از واژه اسپانیایی «patata» گرفته شده است؛ ولی در بخش های دیگر هند که کچالو را از طریق انگلیسی ها شناخته اند به آن «آلو» می ‎گویند، که وجه تسمیه آن زیاد واضح نیست؛ و چیزی را که ما به نام کچالو می شناسیم، در مناطقی از هند به غذای خاصی گفته می شود که آن را از کچالو تهیه می کنند. در واقع در افغانستان، نام آن غذا روی این گیاه گذاشته شده است و تا هنوز در این کشور به کار می رود. ایرانی ها نیز به وسیله انگلیسی ها با کچالو آشنا شدند. سر جان ملکوم، حاکم انگلیسی بمبئی در ماموریت دومش به ایران در اواسط حکمرانی فتح علیشاه قاجار (1797-1834)، با خود سی خریطه تخم کچالو برد و در میان راه برای کشاورزان تقسیم می کرد و کتابچه یی را نیز جهت رهنمایی کشت آن به آنان می داد. مردم ایران برای زمان زیادی نامی برای این گیاه عجیب نداشتند؛ از همین رو به آن «آلوی ملکوم» می گفتند. تا هنوز در بخش هایی از ایران به کچالو «آلو» می گویند، نامی که انگلیسی ها از هند آن را به ایران بردند. سال ها بعد زمانی که ایرانی ها با کشور فرانسه روابط فرهنگی و سیاسی برقرار کردند، جای «آلوی ملکوم» را «سیب زمینی» گرفت که ترجمه تحت اللفظی «pomme de terre»، نام فرانسوی آن است. کچالو را انگلیسی ها در زمان امیر دوست محمد خان به افغانستان معرفی کردند. امیر دوست محمد خان برادری داشت به نام نواب جبار خان که دیپلمات ها و جاسوسان انگلیسی او را «دوست فرنگی ها» بَرنام داده بودند. هر انگلیسی که به کابل می آمد نواب جبار خان میزبان او می شد و او را در قلعه بزرگش در غرب کابل جای می داد. نواب جبار خان کسی است که تخم کچالو را از انگلیسی ها گرفت و برای نخستین بار در افغانستان این گیاه را کشت کرد. غرب کابل در آن سال ها هنوز بخشی از شهر کابل به شمار نمی رفت و مشهور به «دره چهارده» بود. قلعه جبار خان یکی از قلعه هایی بود که در این منطقه وجود داشت و تا هنوز در آخر دشت برچی منطقه یی را به نام «قلعه جبار خان» می خوانند. به گمان زیاد زمین های اطراف این قلعه، نخستین مزرعه کچالوی افغانستان بوده اند. کچالو مزه خاصی ندارد؛ نه تلخ است، نه تند است، نه شور است و نه زیاد شیرین. مزه کچالو در بی مزگی آن است. کچالو چیزی است که در هر غذایی که اضافه کنید مزه همان غذا را بر می دارد، این یکی از عوامل محبوبیت کچالو است. دیگر نکات قوت این محصول غذایی آسان بودن کشت آن است که در هر اقلیمی می شود آن را کشت کرد و حاصل گرفت. خاصیت غذایی و ویتامین های زیادی دارد و گذشته از همه، از نگاه حجم فزیکی نیز طوری است که انسان را زود سیر می کند و برای کشورهای فقیر منبع غذایی بسیار مناسبی به شمار می آید. امروزه چین، هند و روسیه کلان ترین تولید کنندگان کچالو در جهان هستند. در افغانستان کچالوی بامیان بسیار مشهور است. هر چند در ولایت های کابل، وردک و ننگرهار نیز کچالو کشت می شود. (دویچه وله دری)
0
ناشناس:
(افغانستان) سیب زمینی.

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

ترجمه مقاله