25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
زموده
ملیله
تیلا
منقوش
تربن
بی نگار
بیشتر بدانید
خرگوش زدن
strugglers
قباله
yockernut
زلق
قرض عقاري
زمودن
zomudan
معنی
نقشونگار کردن؛ زردوزی کردن.
«»
پیدا نشد!
منظور شما این بود؟
شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
برای این واژه یک معنی پیشنهاد دهید.