25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
قاطی
mix
intermix
interfused
premix
premixed
بیشتر بدانید
لَا تَزِدِ
گشت
شار
امتعه
کارگزینی
واسطه ٔ عقد نجوم
گمیختن
gomixtan
معنی
۱. آمیخته کردن؛ مخلوط کردن.
۲. (مصدر لازم) شاش کردن؛ ادرار کردن.
«»
پیدا نشد!
منظور شما این بود؟
شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
برای این واژه یک معنی پیشنهاد دهید.