ساعتفرهنگ مترادف و متضاد۱. گاهنما، وقتنما، زمانسنج ۲. روزگار، زمان، وقت، هنگام ۳. واحد زمان، شصت دقیقه ۴. رستاخیز، قیامت
سعاتلغتنامه دهخداسعات . [ س ُ ] (ع اِ) سعاة. ج ِ ساعی : امیر ارغون خود به اردوی پادشاه جهان رسید و در مقدمه ٔ جماعتی از نمامان و سعات آنجا بودند. (جهانگشای جوینی ). رجوع به ساعی
سعاطلغتنامه دهخداسعاط. [ س ُ ] (ع اِ) تندی بوی خردل . (منتهی الارب ). تندی بوی و حدت آن . (اقرب الموارد).