عفوناتلغتنامه دهخداعفونات . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عفونت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عفونت و عفونة شود.
عَفَوْنَافرهنگ واژگان قرآنعفو کرديم - درگذشتيم - گذشت کرديم(کلمه عفو به معناي محو اثر است ، و کلمه مغفرت به معناي پوشاندن است )
متولدلغتنامه دهخدامتولد. [ م ُ ت َ وَل ْ ل ِ ] (ع ص ) پیدا شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پیدا شده و زائیده شده و موجود گشته و چیزی که از چیزی پیدا شود.
زبیبلغتنامه دهخدازبیب . [ زَ ] (ع مص ) اجتماع آب دهان در دو کنج دهن . (از لسان العرب ). || بسیاری موی . مصدر زَب ّ. مصدر دیگرش زَبَب است . (متن اللغة). رجوع به ازب و زبب و زببه